در این پست از سایت ذکر و دعا و فال و تعبیر خواب malakootiha.com دعا و ذکرهای چله نشینی برای حاجت,آداب و شرایط کامل چله نشینی را قرار دادیم . چله نشینی آداب و شرایط و دستورالعمل های مخصوص دارد که باید رعایت شود . دعاها و ذکرهای چله نشینی مجموعه ای از اذکار و اوراد هستند که به تعداد معین و مشخص زیر نظر استاد عامل خوانده می شود . سایت ملکوتی ها …
,چله نشینی,چله نشینی چیست,چله نشینی سوره یاسین,چله نشینی دراویش,چله نشینی ذکر یونسیه,چله نشینی سوره توحید,چله نشینی برای ثروت,چله نشینی برای گرفتن حاجت,چله نشینی با متن,چله نشینی پیامبر,چله نشینی چیست نی نی سایت,چله نشین چیست,چله نشيني چيست,چله نشینی یعنی چه,اداب چله نشینی چیست,فلسفه چله نشینی چیست,ذکر چله نشینی چیست,معنی چله نشینی چیست,دعای چله نشینی چیست,چله نشینی سوره یاسین برای ازدواج,چله نشینی سوره واقعه,چله نشینی سوره یس,آداب چله نشینی سوره یاسین,چله نشینی دراویش کردستان,چله نشینی دراویش قادری,مراسم چله نشینی دراویش,اداب چله نشینی دراویش,چله نشینی سوره قدر,چله نشینی سوره حمد,چله نشینی ثروت,چله نشینی با متن عربی راه اندیشه,چله نشینی با متن عربی کتابچی,چله نشینی با متن فلاح,چله نشینی با متن عربی عشق کتاب,کتاب چله نشینی با متن عربی راه اندیشه,کتاب چله نشینی با متن عربی,کتاب چله نشینی با متن,کتاب چله نشینی با متن راه اندیشه,کتاب چله نشینی با متن عربی میثم فلاح,چله نشینی پیامبران
ذکرهای چله نشینی,اذکار چله نشیتی, دعای چله نشیتی, ادعیه چله نشینی,اوراد و اذکار چله نشینی,چله برای حاجت روایی,چله مخصوص حاجت گرفتن,آداب چله نشینی,شرایط و مقدمات چله نشینی
دعا و ذکرهای چله نشینی برای حاجت,آداب و شرایط کامل چله نشینی
در آداب سالک آمده که باید زبان مشغول ذکر باشد، آنجا مقداری اذکار و مستحبات هم بیان شده.
گفتیم که در ذکر عام، یک ذکر از اذکار را انتخاب کنی، انجا چند ذکر آمده لااله الله ، لا اله الا انت ، یا حی یا قیوم ، صلوات، استغفار؛
سالک باید به طور عموم خودش را با ذکری آشنا کند. حالا چرا یک دانه ذکر؟
به خاطر این که اگر اذکار مختلفی را بخواهد انسان انجام بدهد، تشتت و پراکندگی در فکر ایجاد می شود.
چون این اذکار بعضی سرد، بعضی گرم است. بعضی جلالی است بعضی جمالی است ، این طور نیست که همه یک اثر داشته باشد. پس باید این سالک ، مدتی خود را با یک ذکر مأنوس کند.
حالا اگر شش ماه انجام دهد، خواست تنوعی پیدا کند، پیش استادش می آید و ذکرش را عوض می کند، اما این ذکر در حد ذکر عام است و شرایط اربعین را ندارد.
شرایط اربعین این است که باید اتحاد در زمان و مکان باشد
شرایط :
باید خود را معطر کند، خلوتگاهی برای خودش پیدا کند و بنشیند، این شرایط فرق می کند زیرا سالک وارد مرحله اذکار خصوصی و اربعینی می شود باید چله بگیرد و نباید چله را به هم بزند.
وقتی کسی شروع به چله می کند و از استاد ذکر می گیرد، استاد او را ارزیابی می کند، می داند چه قدر ذکر بدهد، برای بعضی ها ۳۰۰۰ تا ، ۲۰۰۰ تا، ۱۰۰۰ تا، ۵۰۰ تا ۲۰۰ تاو…؛ و کیفیت ذکر را که چه جور ذکر کند.
به چه فکر کند، همه را استاد برایش توضیح می دهد.
این که وقتی در ذکر اربعین رفتی، وقتی چله نشینی کردی، باید چه کار کنی؟
همه را استاد توضیح می دهد.
اربعینییات از این لحاظ که او را بیشتر اهل مراقبه می کند و مراقبه قلبی اش را زیاد و توجه او را بیشتر می کند، متمرکز می کند، فکر پراکنده او را در یک جهت و آن هم توحید و توجه الهی و ملکوتی است، در این جهت بیشتر او را متمرکز می کند.
چون کسی که با رسومات عادی مأنوس شده، در بین مردم بوده، از داخل مردم آمده و در این جلسه و در این اربعین، بیرون می رود، در خیابان ، در بازار، در محل کار، می بیند مردم کجا، در چه سطحی فکر می کنند به چه چیزی فکر می کنند، به چه چیزی مشغولند، زندگی را چه طور می چرخانند، در چه وادی هستند، در حالی که این سالک مقید به تعهدات سلوکی است، این در چه خطی و در چه فازی و در چه فکری و در چه شرایطی به سر می برد؛ می بیند که فرقش از زمین تا آسمان است، خودش هم می فهمد.
بنابراین برای این که این شخص بیاید ازنظر باطن خودسازی کند و این باطنی را که آلوده بوده، باطنی که همه چیز در آن بوده، غیر خدا، حالا می خواهد خانه دل را خانه خدا کند.
چطور این خانه خانه خدا می شود؟ همینطور که نمی شود. پس نیاز دارد به این که چله هایی را تا سالهایی ببنید.
بعضی از دوستان تا ۸۰ چله از من گرفته اند. اینها برای چیست؟ آیا این ها کار بیهوده و لغوی انجام می دهند؟
بالاخره کسی از بین آن همه اهل دنیا و غفلت آمده حالا می خواهد خود را با این اربعینیّات خودسازی کند، دلش را صفا دهد، دلش را نورانی کند، دلش را با خدا و ملکوتی کند، نیاز به این اربیعنیّات دارد.
این استاد است که می فهمد شاگرد اهل جلال است یا جمال، باید ذکر جلالی بدهد یا جمالی، ذکر خوفی بدهد با خراباتی، ذکر مناجاتی بدهد یا اذکار دیگر. عددش چقدر؟ کیفیتش چطور؟ جمله ای باشد یا مفرد؟ بعضی ذکرها مفرد است، مثل «یا حلیم»، «یا عظیم»؛ بعضی ها هم مرکب است، جمله است ممکن است یک خط دعا باشد یا صیغه ای از استغفار.
لذا استاد به حسب وضعیت آن شخص ذکر را می دهد، او هم باید متعهد باشد، چون با استادش صیغه خوانده است ، نه این که چند روز شروع کند، ترکش کند دوباره بیاید.
این یک نوع نفاق است، این دو پهلو برخورد کردن با استاد است؛ این رفاقت درست نیست، یا از اول نباید بیاید یا وقتی می آید، وقتی خود را متعهد می کند، التماس می کند می گوید مرا به شاگردی بپذیر، باید به تعهدش عمل کند. ما که به دنبالش نفرستادیم، خودش می آید.
این افراد سراغ ما آمدند، اول آن سه ماه را داریم و بعد هم اذکار اربعینی . این اذکار اربعینی ، مستندی از قرآن و روایات برایش هست؛ مگر شما در دو رکعت نماز دهه اول ذیالحجه بین نماز مغرب و عشا نمی خوانید:
«وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَهَ وَ أتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اَرْبَعینَ لَیْلَهً…»
«و با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم تا آن که وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد…»؛
موسی با آن مقامش به کوه طور می رود، ابتدا به عنوان سی روز بوده، یک ماه بوده، چرا بعدش می گوید ده روز دیگر، تا چله تمام شود؟ خب خاصیتی دارد، مثلاً شرابی بخواهد سرکه شود باید چهل روز بگذرد و یا جنین در شکم مادر ۴۰ روز به ۴۰ روز عوض می شود، یا همان دعای عهد که برای امام زمام علیه السلام صبحها می خوانید، روایتش چهل روز است. وقتی دعا خوانده شود، چشمه ای از حکمت در دلش باز می شود. چله نشینی و عمل و ذکری را انجام دادن، برایش سند از قرآن و روایات است و اثرات و خاصیت هایی دارد و شکی هم در آن نیست.
حالا اهل طریقت این اربعین را دستور می دهند.
برای چله نشینی شرایطی هم هست :
۱- «أن یکون المکان بمقدار مترین (غرفه صغیره) مسدود المنافذ»؛
مکانی را که شخص انتخاب می کند، مکان کوچک و فضای بسته ای باشد که اندازه آن تقریباً ۲ متر یا کمی بیشتر باشد که بتواند بنشیند، نمازی بخواند، گاه گاهی سجده ای کند.
البته ما این را در حالت ائمه معصومین (علهیم السلام) داریم که امام هادی (علیه السلام) را وقتی می خواستند دفن کنند، بنا به وصیت خود حضرت به فرزندش امام عسگری (علیه السلام) فرمود: مرا در حجره ای از خانه ای که جای عبادتم بود و جای نماز شب و چله نشینی و اذکار و اورادم بود، قرار دهید.یا عنوان بصری وقتی سراغ امام صادق (علیه السلام) می رود، میببیند که امام صادق (علیهالسلام) جای به خصوصی را برای عبادت قرار دادهاند و آنجا می نشینند؛ عنوان بصری سلام میکند (و دستورالعمل می خواهد). بعد حضرت وقتی دستورات خود را به او می دهند، می فرمایند زیاد نشین ، من اهل ذکرم. مرا مشغول به خودت نکن.
پس اینها اهل ذکر بوده اند، این قضیه، هیچ جای شک و تردید نیست که این اربعینیّات خیلی موثر و مفید است، اما باید در زمان و مکان معین باشد. مسدود المنافذ، مکان با کیفیتی باشد که او را مشغول نکند. اگر مکان بزرگی باشد، در و دیوار مزین باشد از هر طرف پنجره سرو صدا از کوچه و داد و بیداد باشد، می خواهد بنشیند و ذکر یونسیه بگوید، ذکر اربعین بگوید، نمی شود، این طور نمی شود حتی نمازی هم که می خوانیم، برای این که ما را غفلت نگیرد و حواسمان پرت نشود، باید ابتدا جای خلوتی پیدا کنیم.
البته ممکن است کسی در اثر اربعینیّات و مراقبه زیاد فکر زیاد، تمرکز زیاد، دیگر در او داد و بیداد اثر نکند و او را از راه بیراهه نکند؛ مرحوم حداد به آن آقا که از ایران رفته بود- اسمش را نمی آورم – منزل ایشان و اظهار ناراحتی کرده بود که بچه ها نمی گذارند بخوابم، من از حرم آمده ام خسته و مانده، حاج آقا چه کنم؟ بچه ها تو کوچه داد و بیداد می کنند. مرحوم آقا فرموده بود: من اصلاً صدای بچه نمی شنوم.
عزیز من، وقتی تو مشغول خدا شوی، چه جور تیر از پای علی در آوردند، آیا نمی شود گفت (برای ما هم اگر توجه کامل داشته باشیم، چنین تمرکزی بوجود خواهد آمد؟)؛ آیا این فقط مال علی(علیهالسلام) است، مال ما نیست؟ این حرف درست نیست؛ ما داشته ایم افرادی که همین طور بودند، مرحوم حداد، مرحوم قاضی, این ها چیزی نیست. بنابراین، اگر کسی عارف کامل باشد، واقعاً هیچ چیز مزاحم او نمی شود.
ولی خدا در فضای الهی و توحیدی مطلق، تکیه گاهش قدرت پرودگار است که همه جهان تحت قبضه اوست، ولی خدا روی همه جهان تسلط دارد، ولایت تکوینی دارد، چه چیزی می خواهد ولی خدا را به خود مشغول کند، مگر جرات دارد چیزی ولی خدا را مشغول کند؟! توجه کردید!! حالا تا برسی به آن مقام، ولی تا نرسیده ای چه؟ نباید آن را انجام دهی؟ این است که گفتیم مسدود المنافذ. منفذ، یعنی پنجره ها و صداهایی را که داخل اتاق می آید ببندی جای تاریکی باشد، اصلاً پنجره نداشته باشد چنین جایی را انتخاب کنی که حواست جمعِ جمع باشد.
۲- «یجلس متجهاً الی القبله مع الوضوء جلسه متربعه»؛
جهت نشستن رو به قبله باشد. قبله یعنی اگر از این جا خطی بازکنی به کعبه و مکه می رسد. کعبه قبله الله است ، مقصد همه مسلمانان است. باید رو به قبله بنشینی، هرچند که نماز نخوانی.
قبله مکانی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در اوایل اسلام توجه اش به مسجد الاقصی بود، آن بزرگوار را یهودی ها سرزنش می کردند و می گفتند که این چه دینی است که داری که در نماز رو به قبله ما نماز می خوانی؟ چیزی بر ما نداری! که پیامبر(صلی الله علیه و آله) ناراحت شدند و جبرئیل در اثنای نماز می آید و در وسط نماز می گوید باید از طرف قبله فلسطین، مسجد الاقصی، روی خود را به سوی مکه کنی. وقتی در سفر حج به مساجد سبعه می روی ، مسجدی است که نام آن «ذوقبلتین» است که در آنجا اشاره می شود که قبله اول کجا بوده و قبله دوم کجاست.
«وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ»
از هر جای که بیرون شوی روی خود به جانب مسجدالحرام کن حق همان است که پروردگارت بدان امر فرمودهاست»؛
خُب این قبله به دستور خدا درست شده است. وقتی شما دلت را هم آن طرف بردی، این به شما معنویت بیشتر می دهد و در آن جلسه ای که می نشینی معنویت بیشتر و توجه بیشتر می شود.
اما این که چرا با وضو باشید؟ چون «الوضوء نور»؛ وضویی که قربه الی الله است فرق «عبادت» با «معامله» این است که در عبادت باید حتماً قصد تقرب کنید؛ اما در معاملات که می خواهید خانه بخرید، ماشین بخرید لازم نیست قصد تقرب کنید. پس شما این جا وضو را با قصد قربت انجام دادی، این می شود عبادت، می شود نور. شما می خواهی بنیشنی با این نور بنشین.
«یجلس متجهاً»؛ چرا چهار زانو؟ این به خاطر تمرکز است که تمرکز بیشتر شود، شما می خواهید یک ساعت، دو ساعت در جلسه بنشینی وقت بگذاری، پایت خسته میشود اگر چهار زانو بنشینی و فکر کنی، تمرکز جسمی و قلبی بیشتر می شود و شرایط بهتر است. این هم در دستور بزرگان آمده است.
۳- «أن یغمض عینیه و یکون المکان مظلماً لئلا یشغله شیء »؛
این دستور هم از بزرگان آمده که وقتی شخص بخواهد در مجلس اربعینی بنشیند، بهتر است که چشمش را ببندد؛ چرا؟ چون دربستن چشم، شما از ظاهر انصراف به باطن می کنی. یعنی وقتی چشمت باز باشد، باید راست، چپ، جلو، پایین و بالا همه را ببینی و از آن طرف یاد خدا را زیاد کنی و این سخت است. ولی اگر چشم را ببندی و در باطن بروی، این ذکری را که به زبان می گویی، متصل به باطن و قلب می شود. چون ما باید توجه کنیم. ذکر زیاد اگر در آن توجه نباشد قساوت می آورد عزیزمن! آن ذکر اثری ندارد. ما همیشه به رفقا سفارش کرده ایم که اگر ذکر یونسیه در دل رفت، بگذار برود در دل. اگر دیدی ذکر می گویی و دلت همراه زبانت شده و ذکر می گوید بگذار دل بگوید. زبان نگوید. بارها گفته ام، زبان قلب، سرعت و تکرار ذکرش خیلی بیشتر از زبان سر است.
حالا البته این را نمی گویم که شما زود بیایید و خود را در فشار قرار دهید که زبان دل پیدا کنید. باید بگذاری خودش خود به خود بیاید. بعضی فکر می کنند که نمازِ قلبی و ذکرِ قلبی را می شود با سرعت و شتاب زدگی به دست آورد، در عرض چند روز ، یک هفته و دو هفته. نه آقا! شما همان ذکرت را که به زبان می گویی، کمی اعمال توجه کن، توجه به معنای ذکر کن، آن را بگو، بگو؛ یک دفعه خودش در دل می افتد، بدون این که شما بخواهید. اگر خودش در دل بیفتد، بهتر است و برای این امر، یک راهش همین است که چشمت را ببندی و توجه ات به باطن بیشتر شود. استفاده از این به مراتب بهتر است تا چشم باز باشد.
باز این جا عرض می کنم، بعضی ها تسلط شان آن قدر روی ذکر زیاد است و حواسشان آن قدر متمرکز است که اگر چشم این ها باز باشد یا بسته، فرقی نمی کند. اینها سال ها مراقبه دارند و سالهاست که ذکر می گویند، اما کسی که مبتدی است باید این شرایط را رعایت کند.
«و یکون المکان مظلماً لئلا یشغله شیء»؛ وقتی بیدار می شوی، چراغ را خاموش کن، در تاریکی یا در جوف شب، وقتی همه مردم خوابند، تو می گویی خدایا می خواهم راز و نیاز کنم. اثر آن خیلی بیشتر است. شما دیدید وقتی می خواهند دعای کمیل بخوانند، مناجات بخوانند، چراغها را خاموش می کنند؛ چرا؟ برای این که تولید خشوع میکند. لذا اینجا هم گفته ایم «لئلا یشغله شیء»؛ تا این که چیزی او را مشغول نکند. به حال خودش باشد.
۴- «أن یتعطَّر برائحه طیبه و یشعل عود البخور»؛
در این مورد دو مطلب است؛ یکی این که وقتی در جلسه ذکر می نشیند خود را خوشبو کند. خوشبو کردن ملائکه را جذب می کند. آن که دهانش بوی سیر یا پیاز می دهد، کراهت دارد به مسجد برود هم مؤمنین را اذیت می کند و هم ملائکه را. لذا اگر شما بخواهید فرشتگان الهی را جذب کنید و آن ها را بیابید و حتی خدا خوشش بیاید، خود را معطر کنید. چرا می گویند یک رکعت نماز با عطر برابر با هفتاد رکعت است و پیامبر (صلی الله علیه وآله) خیلی از پول خود را خرج عطر می کرد و عطریات مختلف داشتند. مرحوم آقا (سید هاشم حداد)، عطر مخصوصی داشتند، ظاهراً عطر مشک هندی، این خیلی خوشبو بود. ما خیلی خوشمان می آمد کنارشان بنشینیم و این رائحه طبیعی را استمشام کنیم. (الان هم) گاهی که مکاشفه ای برای ماپیش می آید، آقا را با همان عطرش می بینیم.
«ویشعل العود و البخور»؛ بخور هم در منزل آقا زیاد بود، هم برایشان می آوردند، هم خودشان میخریدند. انگشترهایی می خریدند گاهی بعضی را دوستان می آمدند، میآوردند. بخور هم جنی ها را دفع می کند، خیلی چیزها را دفع می کند. این که رسم شده، گاهی از اوقات برای دفع چشم شور و حسد، اسپند آتش می زنند و می گردانند، سرّی در آن است. در بعضی از روایات هم داریم. بروید ببنید حلیه المتقین چه خبر است؟ در حلیه المتقین علامه مجلسی همه اینها هست.
۵- «أن یبدأ بتفکر عمیق، و تخلیه لجمیع الخواطر غیر الله حتی ولو کان الخاطر محمودا»؛
وقتی می نشینید، قبل از شروع ذکر باید از تمام افکار و خواطر غیر خدا خالی شوید؛ بعضیها می آیند می گویند آقا ما چرا سر نماز هر کاری می کنیم، فکرمان این طرف و آنطرف می رود، چه کار کنیم؟ میگوییم چون شما تا «الله اکبر» می گویید می روید در نماز! این درست نیست. چرا می گویند شما اول برو دستشویی، بعد بیا وضو بگیر، بعد اذان و اقامه و دعا و ۶تا تکبیر و بعد آخر وارد«الله اکبر و تکبیرهالاحرام» شوید؛ این همه برای چیست؟! این همه مقدمات این است که خودت را آماده کنی. مگر نمی خواهی به دیدار یک مَلِک اعظم، سلطان اعظم، اعظم الوجود بروی؟ در جلسه ذکر هم همین است. مگر نمی خواهی سلطان اولین و آخرین را یاد کنی؟ پس باید خود را مزین کنی. باید فکرت را خالی کنی از همه خاطره ها و غیر خدا، حتی خاطره های خوب.
حتی ممکن است کسی قدرت مالی هم داشته باشد بگوید بروم از بانک پول بکشم، بدهم حسینیه درست کنند، مسجد بسازند، کتاب چاپ کنم و…؛ این را از نظر اخلاقی نمی توان گفت، فکر بدی است. در فکر این است که وقتی کارش (ذکرش) تمام شد برود دنبال کار خیر. ولی نقشه این کار را در مجلس چله نشینی کشیدن درست نیست، در چله نشینی می خواهی ذکر خدا کنی. نقشه این کار را نباید این جا بکشید. حتی در نماز هم، وقتی وارد نماز می شوی نباید در فکر و نقشه افعال خیر بروی، باید مبدأ را در نظر گرفت. وقت آن، وقت دیگری است که خود را مشغول کنی. لذا گفتیم: «لئلا یشغله شیء»؛ به شما گفتند برو این ذکر را بگو. وقتی می گویند بگو «لا اله الا الله الملک الحق المبین»؛ باید فکرت در «لا اله الاالله» باشد، در مَلِک باشد، در حق باشد، در مبین باشد. فکرت را در این جولان بدهی که معنای این ها چیست. نه در چیزهای دیگر.
۶- «خلوا البطن من الطعام و حبَّذا لو کان صائما»؛
شکم سالک ذاکر در جلسه چله نشینی باید طوری باشد که او را متوجه شکم نکند. مثلاً اگر تازه از سر سفره غذا بلند شده و حالا می خواهد چله نشینی کند و شکمش سنگین است، بگذارد وقتی دیگر، مثل صبح ناشتا وقتی که شکم خالی است، در آن وقت که شکم خالی است، خشوع برای قلب بیشتر است؛ وقتی خشوع برای قلب بیشتر شد، اثر آن ذکر هم که به زبان می گویی، بیشتر است. پس هر قدر شکم خالی باشد، خشوع آور است. لذا درباره جوع ما اخبار زیاد داریم که حتی برای طلب علم گفته اند طالب علم باید جائع باشد، مخصوصاً علم لدنی، علم الهی.
لذا گفته اند: «خلوا البطن من الطعام و حبَّذا لو کان صائماً»؛ چه بهتر که بعضی روزها در روزه باشد و ذکر اربعین را با زبان روزه بگوید. همان طور که در ماه رمضان می گویند که اگر کسی (سر سفره افطار) منتظرش نباشند، نماز مغرب و عشا را قبل از افطار بخواند که شکم خالی است و توجهش بیشتر است.
اگر می خواهیم مجلس اربعین بگیریم باید این شرایط و آداب را رعایت کنیم. این برای آنهایی است که به مرحله اربعینییات رسیده اند و آنهایی که نرسیده اند، باید بخوانند و بدانند که هر وقت به چله نشینی رسیدند این شرایط و آداب را رعایت کنند.
,ذکر چله شهدا,ذکر چله,ذکر چله کلیمیه,ذکر چله ذی القعده,ذکر چله مجرب,ذکر چله موسویه,ذکر چله ماه ذی القعده,ذکر چله ذیقعده,ذکر چله بری,ذکر چله نشینی چیست,بهترین ذکر برای چله کلیمیه,بهترین ذکر برای چله ذی القعده,بهترین ذکر برای چله ذیقعده,چله ذکر برای حاجت,ذکر برای چله گرفتن,ذکر برای چله نشینی