تقسیمات طلسمات و لو ح ها – طلسم طبایع چهارگانه
در این پست از سایت ملکوتیها تقسیمات طلسمات و لوح ها – طلسم طبایع چهارگانه را قرار داده ایم. دسته بندی طلسم و تعویذ ما را در شناختن آنها یاری می کند.در قرآن کریم به وجود سحر و جادو اشاره شده است و ما برای اینکه از آنها ایمن باشیم اولین اقدام شناخت تقسیمات آنها می باشد.
تقسیمات طلسمات و لو ح ها – طلسم طبایع چهارگانه,انواع طلسم فلزی,انواع طلسم گنج,انواع طلسم های روانی,انواع طلسم برنجی,انواع طلسم روی مس,انواع طلسم با سنجاق قفلی,انواع طلسم جدایی,انواع طلسم های فلزی,تلفظ طبایع,طبایع تست مزاج,طبایع مزاج شناسی,طبایع آزمون مزاج شناسی
تقسیمات طلسمات و لو ح ها – طلسم طبایع چهارگانه
تقسیم بندی انواع طلسم :
دسته بندی طلسم و تعویذ ما را در شناختن آنها یاری می کند . به همین منظور چند دسته بندی به شکل های زیر صورت گرفته است . مشخصاً این تقسیم بندی ها کامل نمی باشند
اولین تقسیم بندی بر این پایه قرار گرفته است که طلسم و تعویذ به شکل عناصر طبیعی به کار می رود و یا ساخته ی دست بشر است . عناصر طبیعی شامل عضوی از بدن ، سنگ وگیاه می گردد . عضو بدن خود به دوگروه انسانی و حیوانی تقسیم می گردد ، اعضای حیوانات چشم ، دم ، استخوان ( دندان )، پنجه و پوست بیشترین کاربرد را نشان دادند .
طلسم های ساخته ی دست بشر به ۴ شکل دیده شده اند : نقش،
حروف ، نقش و حروف ، که معمولاً برروی ورقه های نازکی از مس ، نقره ویا کاغذ نوشته می شوند . لوازم شخص مقدسین و قهرمانان آخرین شکل این شاخه است .
تقسیم بندی دیگری می توان از روی بومی و یا غیر بومی بودن طلسم ها انجام داد . معمولاً طلسم و تعویذ در ارتباطات انسانی و روابط بین جوامع مانند بازرگانی ، جنگ ، ازدواج بین الملل منتقل می شوند و معمولاً هر گروهی که طلسم و تعویذ ی را می پذیرد آن را با اعتقادات بومی خود همگن می سازد .
طبقه بندی دیگری از نظر تئوری به وجود آمدن طلسم و تعویذ را می توان در نظرگرفت . عده ای از طلسم ها فقط از زیر ساخت اسطوره ای برخوردار هستند . بدین معنی که اسطوره ها و افسانه های محلی در آنها تجلی پیدا کرده اند ؛ حال آنکه در مقابل بخش دیگر با پشتوانه و نگرش علمی و مذهبی وجود یافته اند .
مواد به کار رفته در ساختار طلسم و تعویذ می تواند بنای تقسیم بندی دیگری قرار بگیرد که به خاک ، چوب ( کاغذ ) ، آبگینه ، پارچه، فلز ، سنگ و در مواردی پر ، می توان اشاره کرد .
عملیات در استفاده از طلسم ها و تعویذ بر ۴ گونه است : آبی، بادی، خاکی و آتشین که می تواند مبنای تقسیم بندی دیگری قرار بگیرد .
عناصر طبیعی :
هنگامیکه افسانه ها به پدیده های طبیعی مانند خورشید می پردازند. افسانه ها به واقعیتی نسبت داده می شوند که دیگر آنچنان که انسان جدید امروزی آن را می شناسد ، طبیعی نیست . طبیعت در همان حال طبیعت فوق طبیعت است . یعنی مظهر نیروهای مقدس و صورت و شکل واقعیات برترین است . این امور قدسی وواقعیت های مذهبی به شکل های متفاوتی در طی دوران تجلی پیدا کرده اند . آنی میسیم ، توتمیسم ، تابو ، آئین ، رمز ، اسطوره ، دیو ، خدا را می توان در این زمره بر شمرد . در واقع می توان گفت با توده ای چند شکلی و حتی گاه درهم وآشفته از اشارات واعتقادات و نظریات که شاید پدیده های مذهبی از ترکیب آنها شکل گرفتند ، روبه رو هستیم [۱] .
شاید انسان اولیه برای در امان بودن از این نیروها ی مرموز و یا در اختیار گرفتن این امور به برقرار نمودن ارتباط از طریق آیین ها و تشریفات خاص ، متوسل شده باشند . این نیرو در جوامع مختلف به نامهای گوناگون خوانده می شوند . بومیان ملانزی و پولینزی آن را مانا می نامند ، سرخپوستان آلگونگوین به آن مانی تو می گویند و سرخپوستان دشتهای بزرگ آن را واکان می نامند . برخی از مردم پولینزی ، مانند تاهیتی معتقدند که اقتدار رئیس قبیله بهره ی عظیمی است که او از مانا دارد . درست همچنان که مردم برخی از جوامع متمدن قدیم ، رهبران و پادشاهان خود را دارای فره یعنی موهبت آسمانی می دانستند و برای آنان حقوق الهی قائل می شدند
اعتقاد به مانا به عنوان نیروی فوق توانایی فرد ، مؤثر در اشیاء و امور و صورت دهنده ی کارهای خارق العاده ، رفته رفته تغییر شکل می دهند . به صورت آنی میسم جان گرایی یا همزاد گرایی ظاهر می گردد .
آنی میسم را چنین تعریف می کنند
جان گرایی اعتقاد به وجود جان در اشیاء است . منشاء جان گرایی را در پدیده های خواب و مرگ یافت .خوابها شکلهای خیالی و تجارب غیر واقعی هستند و اینکه شخص خواب می بیند یک حقیقت تجربی است . در خوابها قدرت دخل و تصرف در واقعیت وجوددارد و کارهای غیر عادی انجام می شود . محدودیت های زمان و مکان مانع از خواب دیدن نیستند . دوگانگی میان حوادث خوابها و دنیای واقعی انسان ابتدایی را به فکر وجود روح و بدن به معنای کالبد هدایت کرده است .
روح معنایی عالمگیر است و نطفه جان گرایی را در برداشت . روح نیروی حیات است که بودن و نبودن آن در بدن مساوی با زنده بودن یا نبودن است . انتساب ارواح به اشیاء و گیاهان را موجب پرستش طبیعت است . از این جا است که توتم پرستی به وجود آمد و پرستش جانوران و گیاهان به عنوان نیای افسانه ای قبیله ها به وجود آمده است
پرستش اشیاء را به طور کلی توتم پرستی نامیده اند . این توتم، معمولاً حیوان و شاید به صورت گیاه باشند . توتم که رنگ دینی داشته است برای متهم ساختن افراد قبیله با یکدیگر عامل مؤثری بوده است . همچنین می پنداشتندکه به وسیله ی توتم با یکدیگر ارتباط دارند و یا همه از آن به وجود آمده اند . توتم که عنوان شعار و رمزی داشته ، علامت مفیدی برای خویشاوندی ملت های اولیه بوده است و پس از آن رفته رفته از جنبه دینی خود خارج شده و عنوان علامت خوشبختی یا نظر قربانی پیداکرده است وگاهی همچون شیر و عقاب دارد علامت پرچم های پاره ای از دولتها گشته است و یا مانندگوزن علامت جمعیت های برادر شده است . غالب اوقات توتم از محرمات محسوب می شد و کسی حق دست زدن و خوردن آن را نداشت مگر اینکه خوردن آن نوعی از مناسک دینی باشد . در فرهنگ نمادها آورده شده است که توتم ، اصطلاحی آلگونگین است . معنی اصلی آن نگهبان شخصی یا قدرت دیده بانی یک نفر از زاویه فردی است . توتم اغلب در وسایل طبی آن شخص ( کیسه ی ادویه و اشیای جادویی ) یا برروی لباس ها و اشیاء شخصی به شکل تک چهره یا نماد نقش می شود . توتم سر منشاء محرمات و تابو بوده است
در کتاب زمینه ی انسانشناسی به توضیح دقیق تری از توتم بر می خوریم ، واژه ی توتم از کلمه یojibwa مشتق شده است . این کلمه متعلق به زبانی است که مردم قبیله آلگونگین بدان تکلم می کنند . واژه ی توتم به صورتهای دیگر مانند tatam یا dodaim نیز به کاررفته است . اصل واژه باید otem بوده باشد .
از بررسی تعاریف گوناگون توتم ، می توان دریافت که گیاه ، حیوان یا چیزی است که به عنوان نشانه یک گروه اجتماعی را از سایر گروههای انسانی متمایز و جدا می کند ، توتم دنیای افسانه ای اعضای گروه شمرده می شود . توتم برای اعضای قبیله ی مقدس و مورد احترام است . کشتن و خوردن و آزار رساندن به آن تابو شمرده می شود . افراد گروه نه تنها حق خوردن توتم را ندارند بلکه اشیاء منسوب به توتم برای آنها ممنوع شمرده می شود، توتم نماد گروهی است و در باور افراد توتم حامی اعضا است و تمامی خطرات را دور می کند . اعضای یک گروه که دارای توتم مشترک هستند ، نمی توانند با هم ازدواج کنند . آنها باید با گروهی دیگر که توتم دیگری ازدواج کنند
منشاء دین های اولیه را باید در زمینه ی توتمیسم جستجو کرد . در تمام جوامع انسانی تابو را در نظامی زود باور می بینند که تبدیل به مذهب می شود . آداب این مذهب ظاهراً به گونه ای خودجوش از فرضیه ای در ارتباط با ارواح فراهم آمده است و شعایر آن از روی دلبستگی و یا عدم دلبستگی ، علاقه یا کراهت طبقات مختلف روح ، نسبت به این یا آن روح تأیین می شود . اما در ورای ارواح انسانها و حیوانات به عنوان تابو ، مفهوم خدای بانویی مقتدر رشد می کند . اهمین این مفهوم بی وقفه بیشتر می شود و باعث می شود بررسی تابو ها هر چه بیشتر به صورت وسیله ای برای تطابق خود ما با آنها در آید .
در واقع تابو نقش یک مجزا کننده را بر عهده دارد و موظف است نیروی روحی افرادی که آن را در تصاحب دارند مراعات کند تا این افراد نه رنجی بکشند و نه موجب رنج شوند . تابو نیز مانند نقص عضو لعنت آفرین است . چنانچه بسیاری از نقیصه ها یا کسر اندامهای جسمانی در فردی که مبتلابه آنها است را نشان تابو بر او دانسته اند.
نماد سازی حیوانات و گیاهان در قبایل آفریقایی ، سرخپوستان و مصریان باستان بسیار رایج بوده است به نظر می رسد در ابتدا این اشیاء آئینی بوده و از تقدس برخوردار بوده اند و به تدریج با پیشرفت علم انسان بسیاری از این اشیاء جنبه ی تزئینی یافته اند درادامه بحث به توضیح نمونه هایی خواهیم پرداخت .
اعضای بدن حیوانات :
مار از عمده ترین تصاویر مثالی سرچشمه حیات و تخیل است. این جانور خاکی یا زمینی هم مورد اعزاز و پرستش بوده است و هم موجب وحشت و نفرت . ظهور اسرار آمیزش بر زمین و غیب شدن ناگهانی آن در جهان ناشناخته زیر زمین مایه خیالبافی و قصه پردازی بوده است . بدین وجه که مار را موجودی مافوق انسان و طبیعت که از ارواح و جانهای نیاکان مدد می گیرد ، پنداشته اند .
ویژگی ها ی گوناگون مار تعدادی کننده ی رمز و راز هستند به علت عمرطولانی و پوست اندازی مار نماد جاودانگی است و به عنوان طلسم سلامتی و عمر جاودان در مصر باستان کاربرد داشته است و هنگامیکه به شکل یک دایره مجسم می شد نماد تبدیل دایم مرگ و زندگی است .
مار در هند نماد ویشنو است و طلسم آگاهی ، خود و شعور است . مار به عنوان خدای بزرگ دارو در یونان تقدیس می شده است . در ایران نیز از مهره مار برای سفید بختی استفاده می کردند و برای گرفتن مهره مار ، اعتقادات و تشریفات خاصی حاکم بوده است . نیز در اعتقادات کهن ایرانیان آورده شده است که درمقابل مار ، هزار پا ها و چلپاسه دهن را نباید بازکرد ، چون هرگاه دندانهای انسان برا بشمرد آن شخص خواهد مرد
ببر در چین به عنوان ایزد بخت پرستیده می شود و دندان قبر طلسمی است برای خوش شانسی و پنجه و پوست آن طلسم محبت است.در ایران نیز از دندان ببر برای رفع چشم زخم استفاده می شده است . در چین گربه سیاه نشانه ی بدبختی ، بیماری و فقر است و نیز در ایران گربه سیاه شوم و نشانه ی جن است ویا هرگاه رو به شخصی خود را بخاراند غم به دل آن کس می آید
در ایران از چشم گوسفند طلسم نظر قربانی درست می کنند ، در خراسان هر گاه بخواهند باران نیاید طلسم مخصوص با موی سگ و گربه درست می کنند و به آب می دهند تا باران بند بیاید . شوم بودن جغد ، کلاغ ، خوش یمن بودن یاکریم و کبوتر نیز در همین طبقه دسته بندی می شوند .
اعضای بدن انسان :
اعضای بدن انسان نیز کاربرد زیادی درطلسم سازی داشته است . به همین منظور نگه داشتن ناخن ، مو و دندان شدیداً تأکید شده است . یکی از عملیات جادوگری که امروزه در میان یهودیان نیز رایج است به نام دنبه گراز مشهور است . برای این کار جادوگر ، آدمکی کوچکی از موم درست کرده دندان ، موی سر و یا ناخن دشمن را در آن عروسک مومی می گذارد و پس از به جا آوردن مراسم مخصوصی هر نقطه از تن آدمک مومرا که زخم بزنند صاحب ناخن یا موی سر از همان نقطه رنجور می شود
دراوستا ( فرگرد ۱۷) تأکید شده که در مواظبت موی سر و خرده ناخن بکوشد تا به دست جادو نیافتد اینکه چون ناخن خلال کنند باید که در کاغذی بپیچند و سه یثا اهووئیریو بخوانند البته باید که ناخن ناسوده نگذرانند که به صلاح جادوان به کار آید
شاید دیدگاه های رایج امروزی از همین اعتقادات قدیمی به جا مانده باشد چنانچه گفته شده است ، دندان افتاده را باید سه بار کرداد و سپس دفن و کفن کرد و در سوراخ دیوار گذاشت و یا ناخن گرفته شده را اگر زیر دست و پا بریزند فقر می آورد .
به نظر می رسد که تفال با اعضای بدن نیز بی تأثیر از این اعتقادات نبوده است . مانند اینکه اگر کف پا بخارد راه دور می روند و اگر کف دست چپ بخارد خرج زیاد می کنند .
شورچشمی و چشم زخم ، اصطلاحی بسیار رایج در سراسر جهان اسلام است و نشانه ی اعمال قدرت همراه با سوءنیت بر کسی یاچیزی است . شخصی که چشم می زند به زبان عربی معیان نامیده می شود . قسطانی می گوید : وقتی معیان با میل و هوس به چیزی می نگرد نگاه آنها باعث لطمه و زیان می شود ولی اینکه چشم بد ، ماده ای نامرئی بر روی آنچه به آن نگاه می کند ، خالی می کند متقن نیست بلکه محتمل است . وسایلی برای دفع چشم زخم وجود دارد . روبنده ، طرحهای هندسی ، اشیاء درخشان ، بخورهای معطر ، نمک ، زاج سفید ، شاخ ، دست فاطمه و نعل اسب از این دسته هستند
شورچشمی دیوی است که چون مردم چیزی می بینند و به نام ایزد نمی گویند ( آن چیز را ) از میان می برد[
گیاه :
به نظر می رسد تأثیر گیاهان در جوامع ابتدایی فقط محدود به توتم نمی شده است و کاربرد زیادی در درمان گری و جادو پزشکی داشته است . بنابر الواح بابلی کشف شده علت بیماری و تب را نفوذ شیطان در بدن انسان می دانستند ، که توضیح آن داده شد . بدین ترتیب جادو پزشکان به این عنوان از بعضی گیاهان درمعالجه بیمار سود می جستند که تلخ مزه یا بد بود بودند تا شیطان داخل بدن بیمار از تلخی یا بوی بد آن گیاهان ناراحت شده و تن بیمار را ترک کند و یا از بعضی گیاهان خوشبو استفاده می کردند و جوشانده آن را به بیمار می نوشانیدند تا شیطان خوشحال شود و بیمار را رها کند و یا از گل و برگ بعضی گیاهان مقدس (توتم ها ) به بیمار می دادند که نیروی توتم بر شیطان بیماری غلبه نماید . به هر حال استفاده از گیاهان برای معالجه بدین گونه آغاز شد ورفته رفته از آن گیاهان شربت و مرهم می ساختند ونگه می داشتند که هر جا و درهر وقت لازم باشد در اختیار جادوگرــ پزشک گذاشته شود . بدین ترتیب گیاهان طبی به صورتهای جوشانده شربت ، مرهم و معجون و حب به عنوان ابزارهای جادوــ پزشکی تهیه شد این اعتقاد که چرا گیاه می تواند علاوه بر توتم بودن خاصیت درمانی داشته باشد به نظر میرچا الیاده به خاطر آن است که این گونه گیاهان یا نمونه ای مینوی دارند ویا اولین بار ایزدی آنها را چیده و جمع آوری کرده است . هیچ نباتی به خودی خود ارزشمند نمی شود . بلکه فقط از طریق مشارکت با یک نمونه ازلی و یا به خاطر تکرار اعمال وخواندن اوراد ونیرنگ هایی که او را از قلمرو ناسوتی اش جدا کرده و متبرکش کرده دارای ارزش شده است . برای مثال در سده ۱۶ میلادی اصل و خاصیت دارویی برخی از گیاهان به کوه مقدس کالواری خاستگاه اولیه این گیاهان نسبت داده شده است . خاصیت درمانی این گیاهان را به این علت دانسته اند که نمونه های اولین آنها در یک لحظه سرنوشت ساز کیهانی بر فراز کوه کالواری پیدا شده اند
، گیاه کپی تکه دارویی است برای درمان ناتوان جنسی چون در آغاز گندرو از آن برای اعاده نیروی مردی ایزد و رونه استفاده کرده است . از این رو جمع آوری آیینی گیاه مزبور در حقیقت تکراری است از کار گندرو. در متنی قبطی که به پاپیروس مشهور است ، ضمن وردی طولانی به منزلت استثنایی گیاه دارویی چنین اشاره شده است
در بسیاری از تمدن ها درباره ی درخت باورهای مذهبی و اسطوره ای وجود دارد و مردم آنها را عبادت می کنند . درخت در قدیمی ترین تصویر، درخت کیهانی غول پیکری است که رمز کیهان و آفرینش کیهان است . نوک این درخت تمام سقف را پوشانده است ، ریشه هایش را در سرتا سر زمین پهن کرده است و شاخه های پهن و ستبرش را در پهنه جهان گسترانده است .
در یکی قدیمی ترین در باره ی این درخت که منشاء کائنات است چنین خوانده می شود:
ریشه اش که بلورین و درخشان است ، و به سوی اقیانوس ژرف می خزد [ …] و جایگاهش ، مرکز زمین او شاخ و برگهایش، بستر خواب زن ایزد زیکوم […]
غالباً ایزدی که رمز طبیعت بارور است با درخت کیهان همدست و همراه است . ساکنان سیبری درخت قان را رمز ستون آسمان می دانند. کاج نوئل نیز درختی کیهانی است که جایگزین سدر لبنانی شده است . در روز جشن ایزد اتیس ، درخت سدری از جنگل می آوردند و تصویر آتیس را در میان نوارهای پشمین و حلقه های گل بنفشه در نوک آنه درخت نصب می کردند و با تشریفات به معبد می بردند . این درخت رمز پیکر خدای مرده و دوباره زنده شده ، به شمار می رفت . درخت نوئل از بقایای پرستش صنوبر و کاج است که چون همواره سبز و خرم بودند مقدس شمرده می شدند
شبدر چهاربرگ
یکی از شناخته شده ترین طلسم هایی است که در اروپا مورد استفاده قرار می گیرد . یک برگ آن نماد موفقیت ، برگ دوم نشان ثروت ، دیگری عشق پایدار و آخرین برگ برای صاحب آن سلامتی ابدی به ارمغان می آورد .
شاخه های نخل طلسمی بوده اند برای غلبه بر گناه که بی شک این عقیده از افسانه های بت پرستی منشاء گرفته است که در آنها از درخت خرما به عنوان نماد خورشید یاد شده است .
طلسم معروفی که برای مسافران به کار می رود برگ خیزران است . حرکت این برگ در باد همانند حرکت انگشتان دست است . هنگامی که شخصی قصد مسافرت دارد . در شروع سفر با غذایی که تهیه شده از ماهی است پذیرایی می شود که از این برگ به عنوان بشقاب غذای یاد شده استفاده می کنند و بعد از پایان غذا برگ را در آستانه در آویزان می کنند و اعتقاد بر این است که این برگ سلامتی مسافر را تأمین خواهدکرد . نیلوفر آبی که سمبل وشنو است . نماد اقبال و زیبایی است واز آن به عنوان طلسم خوش شانسی واقبال نیک استفاده می شود و همچنین نگهدارنده ی کودکان از بیماری و چشم نظر نیز می باشد . در ایران نیز برای رفع بیماری و چشم زخم، اسفند دود میکنند . چون بوی بر آتش نهند و باد به بوی آن می برد تا آنجا که بوی برسد هزار با هزار دیو و دروج نیست بپاشند و کم شوند و چندان جادو و دیو و پری و آتش در خانه باشد به نیمه شب برافروزند هزار دیو نیست شوند و دو چندان جادو و پری . درخت مو، توت ، کاج و نیز انار از دسته گیاهان و میوه های مقدس به شمار می رون
سنگ :
سنگهای مقدس از دوران ابتدایی شناخته شده اند و در تمام دنیا و مذاهب و آیین های مختلف دیده شده اند . بیشتر اوقات به عنوان اهداف قربانی ، آخشیج های اصلی در مراسم جادوگری یا به عنوان سنگهای یاد بود مورد استفاده قرار می گرفتند . قدرتهای نامرئی که توسط چنین اشیایی که از گونه های متفاوت هستند به کار گرفته می شود علت اعتقاد مردم به آنها می باشد . معنای نمادین سنگهای مقدس مشخص نیست . آنها ممکن است بیانگر کیفیت مانند ثبات یا بی حاصلی باشند یا ممکن است نمایانگر باروری باشند . با در نظر گرفتن این موضوع که بسیاری از سنگهای مقدس از مذاهب و آیین های دیگر به ما رسیده تعبیر آنها دشوار می شود .
در داستان بابلی خاندان مشخصاً استفاده از سنگ ها و یا ستونهای سنگی بیان شده است . هنگامی که زن او از دنیا می رود یعقوب سنگ تدفینی بر روی قبراو می گذارد . شاید به عنوان یادبودی برای زنده نگهداشتن نام او . چنین ستونی حتی می توانست یادآور خاطره ی مهمی مانند پیوند و آرامی ها نیز باشد ، هر چند که مراسم آیینی استفاده از سنگها بسیار عمومی بود ، یعقوب در هنگام کوچ از خشم عیسو، خداوند را در خواب بر او ظاهر شد و او ترسید . یعقوب سنگی را که به عنوان بالش از آن استفاده می کرد بلند کرد و به روغن آغشته کرد و آن را خانه خدا نامید و در این شرایط این سنگ معنی حضور خدا نام گرفت . گاهی چنین ستونهای آیینی می توانند به قربانگاهها پیوند داده شوند . ستونهای دیگری در سوریه امروزی ( اکدیان گذشته ) پیدا شده است . سنگهای نذری در قرآن نام برده شده اند که توسط پیامبر اسلام منع شده اند . نویسندگان یونان باستان وجود سنگهای مقدس را در بین اعراب از زمانهای ابتدایی در آیین هایی که در اطراف کعبه برگزار می شده است را تأیید می کنند . این موضوع نشاندهنده ی وجود حقیقی پرستش باستانی انصاب است
ایزدان زیادی در یونان باستان نیز وجود دارند که نمایانگر سنگهای تراشیده و یا نبریده هستند ، مانندهرمس که سنگ ایزدی یا ایزدی سنگی است . او راهنمای مسافران در جاده است و پشتیبان بازرگانان و پیشه وران است و همچنین قاصد هم است .
سنگ های آیینی فراوانی تراشیده شده و یا به شکل طبیعی یافت می شود بعضی از سنگهای مقدس به عنوان سنگ های تاجگذاری و … نامگذاری می شود .گاهی نیز صخره های طبیعی با یک ظاهر ویژه تقدیس می شوند . به عنوان مثال زنان برای تأیین فرزند به صخره ی طبیعی که همانند تنه ی زنی است و آن را با چربی آغشته کرده اند ، را با قسمتی از بدن فرد در تماس قرار می دهند و بعد به آن صخره سنگ ریزه پرتاب می کنند. اگر سنگ ریزه به بر آمدگی بزرگ برخورد کند و در غیر اینصورت ، پسر خواهد بود . در ایران نیز ، شیر سنگی در همدان و توپ مروارید در تهران به خاصیت های جادویی مشهور بودند .
به نظر می رسد رنگ سنگها نیز در بیان تقدس این اشیاء نقش مهمی به عهده داشته است . البته نباید خاصیت های سنگها را هم از نظر دور داشت . به عنوان مثال کهربا یکی از متداولترین سنگهایی است که در ساخت طلسم ها کاربرد فراوانی دارد . کهربا نیز خاصیت جذب فراوانی دارد که در اثر مالش با سطح اجسامی مانند تکه کاغذ ، نخ و پارچه را جذب می کند .
اعتقاد براین است که رنگها موهبت الهی از خورشید ، ماه وهفت سیاره را حمل می کنند . بنابراین سنگهای زرد ( کهربا ، یاقوت زرد ) بیانگر نفوذ خورشید هستند . سنگهای متمایل به سفید ( الماس و مروارید ) ماه و سنگهای قرمز ( یاقوت سرخ ) از مریخ ، سنگهای سبز ( زمرد ) از ونوس ، سنگهای سیاه ( کهربای سیاه ، عقیق سلیمانی ) از کیوان و به همین ترتیب .
همچنین هر سنگی شرایط ویژه ای را کنترل می کند . عقیق در مقابل چشم بد مؤثر است . در سوریه در مقابل ناراحتی روده ای ، کریستال (کوارتز ) ورم و دندان درد را شفا می دهد . الماس ، زهر را خنثی میکند وهمچنین گردباد را بر می گرداند. از این گذشته جواهرات محبت و علاقه را زیاد می کند ، یاقوت کبود امیدواری میدهد . یاقوت آتشی (لعلی که تراش محدب داشته باشد ) انرژی واعتماد می دهد . گفته می شود که یاقوت سرخ عشق و مرجان قرمز که غم مرگ دوست را تسکین می دهد . برای هر ماهی سنگی وجود دارد و معمولاً به شکل گل سینه هایی مورد استفاده قرار می گیرد .
ایرانیان باستان نیز به همراه داشتن مهره ها و سنگها و خواص آنها ، اعتقاد داشتند . در کتاب روایات پهلوی تعدادی از این مهره ها و سنگها نام برده شده اند . مهره ی سبزکسی که دارد خرفستر ( اورا) نمی گزد ، مهره ی زرد روشن کسی که دارد هر آیفت از یزدان ، مردمان خواهد به زودی یابد . مهره ی آسمان گون هوش بگاه دارد و نیاشوبد. فیروزه ، فیروز بختی می آورد و هر کس انگشتر فیروزه به دستش باشد ، سبب گشایش کارش می شود
تقدس نمک نیز به خاطر سنگ بودن است . گویند کسی که نمک را پیدا کرد به این ترتیب که در بیابان به جای ظرف گوشت شکار را بر روی تخته ی سنگی برای او آوردند وقتی چشید ، آن را خوشمزه تر از معمول یافت و پی برد که آن سنگ از نمک بوده که از آن استعمال نمک مرسوم می شود. این پیش آمد گمان کرده اند که خدا فراهم آورده است تا بنده هایش استعمال نمک را فراگیرند . البته نمک و علی به حساب جمع ، هر دو ۱۱۰ می باشند که این نیز علت دیگری برای تقدس نمک می باشد
طلسم های ساخت دست بشر :
به نظر عده ای از صاحب نظران سیر تکاملی تمدن باعث جایگزین شدن شیوه های جدیدی از جادوگری شده است . بدین معنی پدیده های اولیه یعنی همان گرایش به ماوراء طبیعه و ترس از نیروهای مافوق ادراک انسان به شکل های جدیدی و صورتهای تغییر یافته پدیدار شد . شاید همانطور که شیمی صورت علمی کیمیاگری قدیم است ، طلسم نویسی با حروف و اعداد نیز شکل علمی و جدیدی از این اعتقاد باستانی باشد .
دو ویژگی عمده ساخته دست بشر مشاهده می شود .
نقش
حروف .
در اینجا منظور از نقش تصاویر و علائم می باشد و نمای دیگر حروف ، نیز اعداد می باشند . همانطور که قبلاً توضیح داده شد این دو ویژگی مبنای سه تقسیم بندی قرار گرفتند . (نقش ، حروف ، نقش و حروف ) . دسته چهارم اشیاء شخصی هستند که به طور عمده از آنان به عنوان طلسم استفاده می شوند.
نقش :
یافتن منشاء تقدس نمادها بسیار مشکل می باشد . بعضی از محققین پیشنهاد کرده اند که برخی از نقاشیهای یافته شده دوران پارینه سنگی مانند ونوس ویلندورف یا جادوگر رقاص که برروی دیوارهای محراب مقدس در غار سه برادر در جنوب فرانسه ترسیم شده اند ، نمونه های اولیه آیینی نمادها می باشند . پژوهشگران دیگری پرستش نمادها به عنوان یک عمل باستانی در میان افراد ابتدایی آفریقایی ، اقیانوسیه ای و یا بومیان آمریکایی از ریشه ی تقدس می دانند . حتی اگر چنین دلایلی به عنوان منشاء تاریخی تقدس نقوش در نظر گرفته شود این پرسش متحرک می شود که تصاویر چه کشانی مقدس شمرده می شده است . بسیاری از فرهنگ های اولیه شمایل خدای بزرگ یا وجود اعظم را نشان نمی دهند بلکه تصاویر مقدس از ایزدان کوچک ، ارواح یا پیشینیان را نقش کرده اند . به عنوان مثال مائوری ها خدای بزرگ ایو را نشان نمی دهند . اما به صورت قابل توجهی تصاویر ارواح کوچکتر را در معابد قدیمی خود حک کرده اند . بسیاری از موارد مشابه در آمریکا وجود دارد .
تقدیس تصاویر ( مجسمه ، نقاشی ، نمادهای ایزدان ، قهرمانان) یک پدیده گسترده در تاریخ مذهب بوده است . آنچه مسلم است نمادها در طلسم نویسی کاربرد زیادی داشته اند . انگشتر (مهر ) سلیمان به نام مثلث های درهم پیچیده ( ستاره شش پر ) بسیار شناخته شده است و یکی از مهم ترین نمادها به شمار می آید . این نماد در بسیاری از مذاهب مورد استفاده قرا رمی گیرد . این نشان پادشاهی است که بر جن و فرشته حکمرانی می کرده است . این طلسم برای محافظت از تمام خطرات درمقابل شیاطین به کار برده می شود . ترکیب این دو مثلث مفاهیم خاصی را در بر دارد . مثلثی که رأس آن رو به بالا قرار گرفته است نماد خوبی ها و مثلث واژگون بیانگر پلیدی هستند . مثلث خوبی ها در بردارنده ی مفاهیم تثلیث مذاهب نیز می باشد . در هند ، چین و ژاپن سه گوشه های مثلث نماد برهما ، ویشنو و شیوا، نمادهای خلق ، نگهدارندگی و کوبندگی می باشند . در مصر اوزیریس ، ایزیس و هرس هستند و در مسیحیت پدر، پسر ، روح القدس . به طور کلی نماد آتش و روح که ترکیب شده اند با سه خصوصیت عشق ، درستی و هوش و رأس مثلث رو به پایین نماد آب است که بیانگر عناصر زمینی یا به عبارت دیگر دشمنان روح ( شهوت ، دنیا و شیطان ) می باشد.
بنابراین مفهوم ستاره شش پربیانگر پیروزی روح بر ماده است ودر هنگام پیدایش تمدن به عنوان یکی از مؤثرترین طلسم ها کاربرد فراوانی داشته است .
چهره اشخاص خاص (زن و مرد) و حیوانات نیز بر روی طلسم ها از نوع نقش و نماد محسوب می گردد.
حروف :
در این گونه طلسم ها، قلم ها و حروف متعددی به کار گرفته شده است که در این میان حروف ابجد و تبدیل آنها به اعداد (حساب جمل ) بیشترین کاربرد را دارد . نوشتن اینگونه طلسمها بر خلاف بقیه از شرایط ویژه ای مانند ساعت ، زمان و تکسیر پیروی می کند .
حروف ابجد :
نام اولین صورت از صور هشتگانه حروف جمل ، نام مجموع صور هشت گانه مزبور و این ترتیب حروف الفبای مردم فنیقیه بوده است . بدین نهج : ابجد، حطی ، کلمن ، سعفص ، قرشت ، ثخذ ، ضظع و در حساب جمل ، الف تا طاء به ترتیب یک تا نه و یاء تا صاد به ترتیب نماینده ۱۰ تا ۹۰ وقاف تا عین به ترتیب به نماینده صد تا هزار باشد . ابجد یعنی آغاز کردن ، در پیوست ، حطی ، واقف شد . کلمن : سخنگو شد ، سعفص : از او آموخت ، قرشت : تربیت کرد ، ثخذ : نگاه داشت ، ضظع : تمام کرد
درالفبا ی عبری و یونانی هر حرف دارای دو مفهوم صوتی و عددی بود . جمع اعداد حروف یک کلمه شماره آن کلمه را معین می کرد واز نظر علم حروف هر گاه دو کلمه نماینده یک عدد بودند ، هم ارز تلقی می شدند . نه تنها از زمان بسیار قدیم علم حروف برای تفسیر آیات کتاب مقدس به کار می رفت بلکه نشانه هایی در دست است که نویسندگان کتاب مقدس نیز این هنر را به کار بستند . در الهیات مسیحی علم حروف برای تفسیر گذشته و پیشگویی به کار گرفته می شد . بیان پرستش اعداد را می توان در فلسفه فیثاغورث پیدا کرد . فیثاغورثیان اعداد زوج را به منزله اعداد قابل حل و بنا براین گذرا ، مؤنث و خاکی تلقی می کردند . اعداد فرد بر ایشان غیر قابل حل و مذکر بوده اند و ماهیتی آسمانی داشته اند .
هر عدد با صفتی انسانی مشخص می شد . ۱ نماینده ی عقل ، زیرا تغییر نا پذیر بود . ۲ نماینده ی عقیده ، ۴ علامت عدالت . زیرااولین مجذور کامل و حاصلضرب دو عدد مساوی بود. ۵ نماینده ی ازدواج ، زیرا از اتحاد اولین عدد مؤنث و اولین عدد مذکر تشکیل شده بود ، ۱ به عنوان عدد فرد تلقی نمی شد بلکه آن را سرچشمه همه اعداد می دانستند .
در اساطیر چین ، اعداد فرد نشانه ی سفیدی ، روز ، خورشید و آتش ، اعداد زوج نشانه تاریکی ، شب ، سرما ، ماده ، آب و زمین . اعداد را بر روی یک صفحه مقدس به صورت خاص منظم می کردند و هنگامی این صفحه مقدس یا لوچو درست به کار می رفت دارای خواص سحر آمیز بود
فلسفه ای نماینده این تفکر اساسی است که انسان فقط به وسیله عدد وشکل می تواند به ماهیت گیتی پی ببرد . این اندیشه ها چنین بیان شده است : هر چیز که بتوان آن را شناخت عدد دارد ، زیرا ممکن نیست بتوان بدون عدد چیزی را درک کرد و یا شناخت . : چنان می نماید هر آنچه که بر طبق نقشه ای استادانه به وسیله طبیعت تنظیم شده است . هم انفرادی و هم به عنوان یک مجموعه ، به مثابه چیزی منتخب و دست چین را بر اساس عدد به وجود آورده ، آفریده شده اند و این عدد تنها برای اندیشه قابل درک است و بنابراکاملاً غیر مادی است ، با وجود این واقعی است ، واقعی ترین واقعی و جاویدان است
اسم های خطی نا مفهوم به دو بخش تقسیم می شوند . گروهی که قدرت آنها ناشی از صدایی است که هنگام بیان آنها ایجاد می شود و دیگری که قدرت آنها در مقابل چشمان ناظر نشان داده می شود . بدین منظور تصور می شود که واژه های مکتوب از نیروهای جادویی در لحظه نگارش توسط طلسم ها نویس ، انباشته شده اند .
بخش اول شامل دو زیر گروه دیگر نیز می باشد :
در برخی از نوشته ها حروف با صدا و بی صدا آنچنان توزیع شده اند که به راحتی و در اندازه طبیعی یک واژه قابل تلفظ می باشند به شکلی که گاهی به عنوان یک واژه یا جمله قلمداد می شوند . چنین صداهای جادویی بخش عمده ای از نوشته های یافته شده بر روی پاپیروس و یا جواهرات را تشکلیل می دهند .
نوشته های طولانی که فقط رشته های قابل تلفظ در بین آنها وجود دارد .
بعضی از اهل معرفت گویند : حروف عرب ۲۸ عدد است که ۱۴ عدد نورانی و ۱۴ ظلمانی درمورد فضیلت این حروف نورانی گفته می شود هرکس بر گفتن آنها مداومت کند ، خیر و برکت بسیار شامل حال او نخواهد شد. تمام این حروف نورانی در کلمات اول بعضی از سوره ها ذکر شده اند .
در قرآن برخی از سوره ها با کلماتی آغاز می شوند که فاقد واکه هستند و تنها از مجموعه ای همخوان تشکیل شده اند . پس باید آنگونه که هستند خوانده شوند . بسیاری از مفسران معتقدند که هیچ کس جز خداوند از رمز و راز این حروف آگاهی ندارد . بعضی نیز معتقدند که هر کس بر اسرار این حروف آگاهی یابد کاری از او بر می آید که ازدیگران بر نمی آید .
در ارتباط با حروف و اصوات چنین می نویسد: با ید آنچه را حروف الفبا در اختیار تو می گذارد از آنچه به وسیله ی حدس عقلی کسب می کنی ، تمیز دهی تا علاوه بر صورت نظیر آنچه را که حدس در اختیار تو می گذارد به دست آوری و هر دو شکل با هم متحد شوند
وی معتقد بود که سریع ترین و مطمئن ترین راه وشیوه برای شناخت گیتی و آنچه در آن است و از آن جمله اشیاء و خصوصیات آنها این است که به تجزیه و تحلیل حروف بپردازیم. جابر معتقد است که هر کدام از حروف دارای طبایع خود هستند به شرح زیر :
طبایع حروف نقش مهمی در نوشتن طلسم و تعویذ برعهده دارد . تعویذ را باید بر چیزی نوشت که طبیعت آن موافق با طبیعت اسم باشد . طبیعت ، آن است که طبایع حروف ، اسم را جمع نموده آنچه غالب باشد ، طبیعت است .
تعویذ که به جهت گردن اسب نوشته می شود . ۳۸۹ لا ۹۹۸ .
نقش و حروف :
گاهی اوقات در نوشتن طلسم ها از ترکیب حروف و نقش با هم استفاده می شود .
طلسم های ساخت دست بشر از شرایطی در هنگام ساخت پیروی می کنندکه باید یک به یک رعایت شوند به این معنی پس از یافتن حروف و اعداد لازم باید حروف را تکسیر نمود و با کمک از موکلین نام و ماه در ساعت و محل مناسب نقش را بر روی لوح آورد و بعد طی عملیات آتشی ، بادی و خاکی آنها را به کار برد . دانستن خطوط ، قلمها و … برای طلسم نویسان و دعا نویسان جزو شرایط است . برخی از این شرایط توضیح داده شده است :
۱ــ تکسیر
تکسیر به معنی شکستن است . جمع کردن اسمی را که نه جمع سلامت بود( زدودن ) جمع کردن کلمه را بر تغییر بناء آن و این اصطلاح علمای حروف است . به اصطلاح تعویذ نویسان ، تقسیم کردن اعداد اسم بر خانهای تعویذ به نهجی که از هر طرف شمار برابر افتد . غیاث اللغات ، در علم جفر نوعی از بسط باشد و بر علم جفر اطلاق گردد ، و بسط بر اشیاییکه درانواع بسط است به اشتراک اطلاق گردد از قبیل : بسط عددی و بسط حروف یا بسط تلفظ و بسط طبیعی و بسط غریزی و جز آنها
بسط اسم عبارت است از آن که حروف آن را گرفته و هر حرفی را محفوظی آن اعتبار کنند مثلاً در حسن ح در لفظ حا است که ح و الف است و سین س ی و ن ، پس بسط حسن به این طریق است : ح ا س ی ن ن و ن . بدان که اهل عدد به جهت بسیاری از خواص اسمی را یا کلامی را تکسیر کنندو تکسیر اسم یا کلام آن است حروف آن را بر سبیل تقطیع نویسند و در یک سطر بعد از آن در اول سطر دوم حرف آخر سطر اول را نویسند. پس اول حرف آن سطر را، پس حرف ماقبل آخررا ، پس مابعد اول را و همچنین تا سطر اول تمام شود تا به سطری رسد که به عینه اصل اسم یا کلام عود نماید وهمان عود را زمام گویند و مکسر همانطوری است که قبل از زمام است و عدد مجموع سطور قبل از زمام راتکسیر آن اسم گویند
تکسر مراتبی دارد ، کوچک که توضیح داده شد . متوسط عبارت است از قرار دادن حروف یک کلمه به طور مجزا داخل مربعهای سطر اول و حرف اول کلمه در وسط خانه سطر دوم سپس بقیه حروف آن کلمه به ترتیب در آن سطر نوشته می شود و حرف اول سطر دوم دروسط خانه سطر سوم سپس بقیه حروف آن کلمه به ترتیب در آن سطر نوشته می شود و به همین ترتیب این عمل تا نوشتن آخرین حرف کلمه مزبور در وسط خانه سطر آخر مربع ادامه می یابد . بزرگ عبارت است از قرار دادن حروف یک کلمه به طور مجزا در سطر اول مربع واگر چنانچه کلمه مورد نظر سه حرفی بود ، حرف اول سطر اول به اول سطر دو منتقل می شود و حرف سوم سطر اول به خانه سطر دوم و این عمل به همین ترتیب تا آخر ادامه می یابد
در آیین قبالا روش حرف کلمات را تعویض ، پس و پیش قلب می کنند و با مقلوب کردن هر کلمه معنای مکتوم آن آشکار می شود . اگر ۲۲ حرف الفبای عبری دردو ردیف و با ترتیبی خاص نوشته شوند حروف ردیف بالا و پایین که در ارتباط با هم قرار می گیرند . می توانند جایگزین یکدیگر شوند . اگر توالی عادی حروف ۲۲ حرف در دو ردیف یازده تایی نوشته شود به شکل زیر تبدیل می گردد.
A به L ، B به T، G به SH ، D به R ، H به K … به همین ترتیب به یکدیگر مربوط می شوند و نتیجه الفبایی است که خوانده می شود و WTS . ZP . CHI .HK.DR.GSHAL.KM.YN.TS. این الفبای سری به خاطر ترکیب چهار حروف اول ALBATH نامیده می شود.
ونیز روش دیگری به نامNotarikon در آیین قبالا وجود دارد که در این شیوه ، هر کلمه عبری مجموعه ای از حروف اختصاری محسوب می شد و هر حرف از این مجموعه ، حرف آغازین کلمه دیگری را تشکیل می داد .
شیوه ی دیگر این بود که نخستین و آخرین حرف کلمات را جدا کرده ، آنها را به صورت کلمات جدید می نوشتند . با استفاده از همین روش طلسمات معروف و بسیاری از کلمات جادویی ابداع شدند .
۲ــ موکلین
بدان که اهل اعداد گویند که هر برجی را عونی ( پشتیبان) است . یعنی ملکی که کوکل آن برج است و عامل حروف باید ببیند هر حرفی به کلام برج منسوب است . پس به ملک آن برج توسل جوید و نام وی به تعظیم برد واز وی استعانت جوید و به این نحو است ملک حمل شراحیل ، ثور اسرائیل ، جوزا اسرافیل ، سرطان نهفائیل ، اسد سراطیل ، سنبله شهکیل ، میزان سهرائیل ، عقرب صرصائیل ، جدی شمکائیل ، دلو مهکائیل ، حوت فقبائیل و هفت ملک مقربند معاون ارواح کواکب سبعه ، سیاره عامل حروف باید نظر کند که حرف معمول تعلق به کدام کواکب دارداز ملک آن کوکب نیز استعانت به خضوع جوید .
بدان که هر یک از حروف نیز عونی دارند و استمداد از ایشان نیز شرط است و نیز ایام هفته دو عونی دارند یکی علوی و دیگری سفلی و عامل را لازم است که درهرروزی نام آن دوعون آن روز را برده ، استمداد طلبد
۳ــ ساعت
تحقیق ساعت سعد ، سنجی ، تعیین روز و ساعت سعد برای اموری چون عقد و نکاح و انتقال به سرای نو . تعیین اینکه خداوند روز کدام ستاره است و مطابق علم احکام نجوم آن روز سعد است یا نحس . به نظر می رسد اسطرلاب یکی از شیوه های تعیین طالع زمان بوده است و گاهی منازل ۲۸ گانه قمر که بعضی سعدند و بعضی نحس ، چون حروف ۲۸ است مثل منازل قمر پس هر حرفی حصه منزلیست و به طبیعت آن منزل و در سعادت و نحوست تابع آن است و چون بروج دوازده است هر برجی را دو حرف و ثلثی می رسد . اهل تجربه گویند باید در دوازده ساعت بست از جمله مهمات احتیاط نمود که ابتدای کاری در ثلث اول آن زیان به جان دارد و ثلث دوم به جاه و ثلث سیم به مال و بعضی دو ساعت پیش از بست را نیز احتیاط لازم دانسته اند .
بدان که اهل نجوم روزهای هفته را میان کواکب هفت گانه قسمت کرده اند و همچنین شبهای هفته و ساعتهای معوجه هر روز وشبی را .
دانستن ساعات نیک وبد دیدن که جزو علم سیمیا محسوب می گردد
۴ــ ساحت
منظور از ساحت شرایطی است که باید هنگام طلسم نویسی رعایت گردد . بخشی از آن مربوط به مکان و بخشی مربوط به شرایط فرد است . به عنوان مثال شخص باید دوام وضو ، توبه نصوح از محرمات ، اهتمام در عدم غفلت از ذکر ، طهارت از نجاست ، صدق ارادت ، ورد طلب و داعیه سلوک را در نظر داشته باشد . آن که مربع نشیند و دست راست را بر بالای ران چپ و به دست چپ ، ساق دست راست را بدارد و دل حاضر دارد و چشم بر هم نهد و به تعظیم تمام شروع در ذکر کند . دوام سکوت ، ترک اعتراض بر خدا ، تقلیل طعام نیز در شرایط آورده شده است. درهنگام طلسم نویسی باید که حتماً رو به قبله قرار گرفت .
۵ــ نقش
معمولاً در اینگونه طلسم ها تصویرهایی از افراد بر روی صفحه هایی نقش بسته می شود که معمولاً صورت ظاهر اشخاص در این نقوش کاملاً مشخص است .( توضیح داده شد ).
۶ــ لوح
بدان که اهل عدد چون شکلی را به عدد مملو گردانند . بعد از اتمام عمل آن شکل را لوح نامند و هر خانه از آن شکل را بین گویند و سطری که از یمین کاتب به یسار رود. سطر عرضی نامند و آن که از فوق به تحت رود سطر طولی گویند و بیوتی را از زاویه ای به زاویه های دیگر که مقابل او رود ، قطر نامند
الواح شکلهای مختلفی دارند و هر کدام طبق قوانین خاصی به دست می آید . این لوح ها ممکن است بر روی کاغذ ، فلز و یا پارچه نوشته شوند .
۷ــ عملیات
عملیات آخرین مرحله در طلسمهای دست نویس است که شامل آبی ، بادی ، خاکی و آتشی می شود . به این منظور طی یکی از چهار مرحله یاد شده است که طلسم مؤثر واقع می گردد . ظاهراً طبایع حروف در این تقسیم بندی ها نقش مهمی به عهده دارند . حروف ۲۸ گانه ابجد هفت ناری ، هفت هوایی و هفت مایی و هفت خاکی و ضابطه آن است که حروف ابجد را به ترتیب چهار چهار گیر اول آتشی دویم هوایی سیم مایی چهارم خاکی به ترتیب عناصر همانند ثبت آن در جدول زیر .
برای اولین بار صحبت از چهار عنصر آب ، باد ، خاک و آتش به میان آمد که هر یک از آنها از اجزای متفاوت درست شده اند و به هم قابل تبدیل نیستند ولی در خاصیتشان با هم اشتراکاتی دارند . در اثر مخلوط کردن این چهار عنصر به نسبت های مختلف سایر مواد درست شده است . (حتی روح و ناخوشی ها هم از این مواد درست شده است ).
فلسفه ی نوینی به وجود آمد که افکار دانشمندان را تا سده ی شانزدهم میلادی تحت تأثیر قرار داده است . همه چیز را از یک ماده ی اولی هیولی می داند و ۴ خاصیت فرض می کند : گرم ، خشک، سرد و نمناک و از جمع شدن ماده ی اولیه با دو تا از این خاصیت ها ۴ عنصر را به شرح زیر فرض می کند
آتش از ماده ی اولیه به اضافه ی گرم و خشک ، هوا از ماده ی اولیه به اضافه ی گرم و نمناکی ،زمین از ماده ی اولیه به اضافه ی سرد و خشک، آب از ماده ی اولیه به اضافه ی سرد و نمناکی و این ۴ عنصر را قابل تبدیل به یکدیگر دانسته است . بین ستاره ها یک ماده ی آسمانی اتر وجود دارد که در آن گردش همه ی ستاره ها تنظیم می گردد .
بعضی از قدما عالم را عبارت از مجموع موجودات جسمانی می دانستند و تعریف آن را بر طبق نظریه ی چنین می گفتند : آنچه سطح بیرونی فلک اعلی آن را در بر گرفته است.
فلاسفه باستان در زیر فلک قمر قائل به چهار عنصر یا عناصر اربعه بودند . آتش ، هوا ، آب و خاک و همه چیز را ساخته شده از آنها می دانستند و معتقد بودند عناصر اربعه به هم تبدیل می شوند . برای مثال در تبخیر آب فکر می کردند آب به هوا تبدیل می شود .و در این تبدیل صورت ، آب فاسد می شود و صورت هوا کائن به همین مناسبت عالم اجسام عنصری را عالم کون وفساد می خواندند
در قرون وسطی این طرز تفکر با افکار دیگری ناشی از کارهای کیمیاگران درهم آمیخته و رفته رفته توجه معطوف به جنبه ی عادی عناصر شد .
این عناصر مقدس بوده اند و رنگهای سرخ و سفید و سیاه را نمایش سه عنصر آب و آتش و خاک دانسته و گفته اند که دنیا از سه عنصر آفریده شده است . در اوپانیشادها برهمتانی که تصمیم دارند به سفر آخرت روند وسیله ای را برای مرگ دلاورانه خویش بر می گزینند با آب است یا آتش . بنابراین آب و آتش وسایل تبرک جسم هستند
به اعتقاد بودائیان چرخ از پنج اصل ترکیب یافته است که همان پنج عنصر ( خاک / زمین ، آب و باد و آتش ، هوا و اثیر ) تلقی می شوند
آتش را به سبب ضرورت آن و نیروی اسرار آمیزش از ایام بسیار قدیم مقدس می شمردند . در مهاجر نشین ها آتش هر مهاجر نشین را با آتش مادر شهر می افروختند و این نشانه ای از علاقه ی بین آن دو بود. در روم پرستش وست اعتبار بسیار داشت .
ققنوس در اساطیر زاییده آتش است و در رمز پردازی غسل تعمید آب همتای آتش است .
آب در اساطیر آشور و بابل ، عنصری ازلی است از آمیزش آب شیرین ( اپسو) و شور آب ، تیامت ، همه ی آفریدگان پدید می آیند که در رأس آنان ایزدان اند .
اپسو که در اینجا شخصیت یافته است ، نوعی مغاک بود . پر از آب که به کوهستان محدود می شد و روی آنها را چادر آسمان می پوشاند که آب های اپسو را جاری می ساخت . چشمه هایی که از سطح زمین سر بر می آورند . از اپسو ناشی شدند . اپسو را با رود اقیانوس یونانیان می توان سنجید که هومر نیز او را پدر همه چیز خوانده است . تیامت چهره ی شخصیت یافته ی دریا بود و به گونه ی عنصری زنانه نمایانده می شد که جهان را زاد
انواع خطوط و الفاظ :
بدان که انواع خطوط و الفاظ بسیار و هر طایفه را اصطلاحی است به جهت اخفاء مطلب و از آن جمله این طریق است که خط عرضی کشند و حروف را به قلم هندسه نویسند . یعنی به اعداد آنچه دنباله آن به خط عرضی نرسد ، آحاد بود و آنچه برسد ، تجاوز نکند . عشرات بود و آنچه برسد و تجاوز کند، مثات بود واز برای الوف انحرافی در تحت خط به سمت یمین باشد . و روش نوشتن این است که خط طولی بکشند و از یمین و یسار آن خطوطی به طریق شاخها بر آن بکشند ، آنچه بر طرف یمین است علامت ابجد است و آنچه بر طرف یسار است ، علامت حروف آن کلمه است که حروف مطلوب در آن است و به حرف مطلوب ختم شاخهای یسار می شود .
بدان که اقلامی که ارباب غریبه وضع کرده اند ، به جهت اخفاء علوم یا فوائد دیگر سی قلم است .
عامل باید که چون به یکی از اعمال کتابی عمل نماید ، قلم نو اختیار کند که هنوز آن را نتراشیده باشند و با آن حروفی ننوشته باشند وغیر از این به هیچ و جه اثر ندارد و همچنین قلم فولاد و باید از وجه حلال باشد و الا در لطفیات اثر نکند و در قهریات اثر رجعت کند . باید عامل ، لون مداد را رعایت کند و در اعمال لطیفه کتابت به لونی کند که منسوب به کواکب سعد است . چون سفید و زرد و اعمال عداوت به لونی که متعلق به کواکب نحس دارد . چون سیاه و کبود و سرخ و ملاحظه حلیت مداد نیز از لوازم است
ذکر :
ذکر، لفظ عربی به معنی یادکردن و نام بردن.
در قرآن ذکر مکرر آمده است و به ذکر همت ، ذکر قصص انبیاء و ذکر آیات خدا که سبب خشیه و تزکی و انابت شناخته شده توصیه شده است . در اصطلاح ذکر عبارت است از : یاد کردن نام خدا به ترتیب مخصوص ، در احادیث سنی و شیعه در فضیلت و فایده ی ذکر و انواع اذکار از تسبیح ، تهلیل ، تحمید ، تکبیر و حوقله تأکید بسیار آمده است .
نزد صوفیه ذکر اهمیت و شروط و انواع و مقدمات خاص دارد و آن را شامل ذکر فردی و ذکر جمعی می شمارند . ذکر فردی ممکن است خفی یا جلی و ذکر جمعی غالباً جلی است . در اذکار فردی ، سالک غالباً بعد از طهارت و نیت در وضع خاص می نشیند و به زبان ذکر می گوید و یکی از اذکار را تکرار می کند . اما در ذکر جمعی ، غالباً در حلقه ی ذکر و مجلس جماعت صوفیه تحت ارشاد شیخ به تکرار اذکار جلی می پردازد . البته مقدمات ذکر غیر از اعتکاف ، طهارت ، نیت ، عبارت از تلاوت قرآن و ورد حزب و دعا است . صوفیه به ذکر لسان ، ذکر قلب وذکر سر قائلند و توجه به شهود و حضور حق را به ذکر ، که ترک آن عبارت از غفلت است، می دانند . رسوم و آداب صوفیه در ذکر و طرز تلقی آن از شیخ و حفظ و مداومت بر آن در مدت معین یاد و تمام مدت عمر در سلسله های مختلف طریقت متفاوت است
در اشتغال به ذکر رعایت چند چیز واجب است و اصول آن سه است : اول حبس نمودن نفس ، دوم چهارضرب گفتن و آنچنان بود که مربع نشیند و سیم خفی و به دل گفتن
اشیاء شخصی :
آثار مقدس به طور گسترده به اشیاء باقیمانده از اشخاص مقدس اطلاق می گردد . این موارد فقط شامل اعضای بدن ، استخوان ، خاکستر قدسین ، قهرمانان ، شهیدان ، بدعت گزاران مراسم دینی و دیگر مردان و زنان مقدس نمی گردد بلکه اشیایی که مورد استفاده آنان قرار می گرفته است و یا حتی برای یک بار در تماس فیزیکی با این اشخاص قرار گرفته باشد ، نیز در این زمره به حساب می آیند . با توجه به اصول جادوگری ، هر دارایی شخصی یا بخشی از اعضای بدن هم ارز با کل جسم تلقی می گردد بدون درنظر گرفتن اندازه و مقدار آنها، بنابراین استخوان ، مو ، دندان ، لباس، جای پا قدرت انتقال نیروی مقدس از شخص را دارند . این اشیاء قدرت ایجاد حضور شخص در آن لحظه را به همراه دارند.
محققین بسیاری ، ریشه های استفاده از چنین اشیایی را در مراسم رایج بین مردم ابتدایی در آیین های جنگی ، شکار ، درمانگری و باران زایی می دانند .
نمونه های بسیاری که از گونه های متفاوت توسط محققین جمع آوری شده است . بیانگر این موضوع است که بسیاری از موارد فتیش ها ، طلسم ها ، تعویذها و داروهای گیاهی در بسیاری از موارد از استخوانهای انسان ، مو و یا اعضای آنان تهیه می شده است . بنابراین محققان نتیجه گیری کرده اند که انگیزه نگهداری اشیاء شخصی باید یک نیاز بسیار باستانی بوده است .
تقدس اشیاء شخصی در تمامی ادیان جهان به طور یکسان مورد تأکید قرار نگرفته است . ممکن است کاربرد فراوانی در بسیاری از مراسم داشته است ( مانند بودیسم و کاتولیسم ) و دردیگر مذاهب به شدت منع شده است (پروتستانسم ، هندویسم ، یهودیسم ) و به طور پراکنده در دیگر جاها مورد استفاده قرار می گرفته است ( اسلام ، باستان ).
طلسم ردپای بودا یکی از مشهورترین نمونه از این گروه است که امروزه در موزه نگهداری می شود . مقدس ترین رد پا در قله آدم، قرار گرفته است که از کشورهای مختلف برای زیارت به آنجا می روند . معمولاً بودایی ها ، هندوها و مسلمانان برای زیارت به این مکان می روند . بنا بر اعتقادات مصریان مسلمان رد پای پیامبر در دهکده ای بر کناره رود نیل ، که نام خود را از آن دارد نبی اطهر وجود دارد .
تقدس رد پای هرکول به درازای ۲ ذرع بر روی صخره های نزدیک رود تیراس اشره می کند . نقوشی که به ایزیس نسبت داده اند ،پیدا شده اند . با در نظر گرفتن مجموعه های اشاره شده احتمالاً نقش کردن رد پا بر روی صخره ها و سنگها به دوران برنز باز می گردد و پس از آن است که در تمام دنیا مورد استفاده قرار می گیرد .
قدمگاهها و اماکنی که به عنوان محل قدم پیامبر اسلام شهرت یافته اند و در آنها آثار قدمی بر سنگ دیده می شود، نیز از این دسته آثار محسوب می شوند . در میان معجزات منسوب به پیامبر که درکتب حدیث و زندگی نامه های آن حضرت نوشته شده ، معجزه ای بدین عنوان یاد نشده است . اما در نقاط بسیاری از کشورهای اسلامی گاه نشانه هایی مانند رد یک یا دو پا وجود دارد و در میان مردم شهرت یافته که جای پای حضرت رسول است . مشهورتر از همه در قبه الصخره است بر روی صخره ای که گویند حضرت پای خود را از روی آن بر براق نهاد و به معراج رفت . در نزدیکی بعضی شهرهای دیگر نیز آثار قدم هایی که به عوان قدم حضرت معروف است ، موجود است و در هند چند جا به نام محل قدم شریف شهرت دارد
تقسیم بندی از نظر عملیات :
برای اثر بخشی هر طلسم عملیات طی یکی از مراحل چهار گانه : آبی ، بادی ، خاکی وآتشی انجام می گیرد که در پی نمونه هایی از هر مورد آورده شده است .
ـــ آتشی : به جهت الفت بستاند چهل ویک دانه و بر هر دانه یکبار اذا زلزلت بخواند ودر آخر شب یک یک بر سر سوزن یا جوال دوز کند و بر چراغ بدارد وتا بسوزد آن کس قرار نگیرد .
بادی :اگر خواهی کسی را محب خود گردانی مشتی خاک بردار از قدمگاه او وهفت بار این آیه را بخوان بر آن خاک وبه باد دهی آن کس محب و فرمان بردار گردد این است آیه ،یا ایها الذین امنو الا تقولو راعنا و قولو انظرنا واسمعوا وللکافرین عذاب الیم .
ـــ آبی : نوع دیگر به جهت محبت بنویسد بر کاغذ ودر آب بشوید وبخورد، به هر کس دهد اثر عظیم پیدا شود .
ـــ خاکی : این طلسم را در آستانه خانه مطلوب دفن کند مراد حاصل شود .
تقسیمات طلسمات و لو ح ها – طلسم طبایع چهارگانه,انواع طلسم فلزی,انواع طلسم گنج,انواع طلسم های روانی,انواع طلسم برنجی,انواع طلسم روی مس,انواع طلسم با سنجاق قفلی,انواع طلسم جدایی,انواع طلسم های فلزی,تلفظ طبایع,طبایع تست مزاج,طبایع مزاج شناسی,طبایع آزمون مزاج شناسی
برگرفته از سایت دعاسایت مرجع ادعیه و اذکار قرآنی